[بسم الله الرحمن الرحیم]

ما انسان ها خیلی دوست داریم که مسائل رو ساده کنیم مثلاً یک نکته جدید یاد میگیریم و به نظرمون خیلی مهمه و سعی می‌کنیم کل دنیای درون و اطرافمون رو براساس همین یک نکته بسنجیم

مثلاً میگیم راز موفقیت تلاش کردنه

دیگه همش تمرکزمون رو میذاریم روی تلاش کردم

دنیا را ساده در نظر میگیریم تلاش کنیم در همه احوال

ولی ممکن انقدر در تلاش کردن غرق بشیم تا اینکه فراموش کنیم که گاهی باید فکر کرد

باید درست تلاش کرد 

گاهی اوقات باید هیچ کار نکرد...

پس آقا روشنفکر باشید خودتون رو محدود به یک نقطه یا یک مفهوم خاص نکنید

ولی میدونی؟

اینجوری که دنیا خیلی پیچیده میشه!

هزاران راه و روش وجود داره و آدم نمیدونه کدوم درسته کدوم غلطه

ما هم که دوست داریم مسائل رو ساده کنیم و خیلی وقت نداریم در این دنیای پیچیده غرق بشیم و اینجوری دیوونه میشیم!

پس در کنار اینکه روشنفکر هستی یک سری اصول هم برای خودت داری

در واقع یک اصل باید داشته باشی که مطمئن باشی عینِ حقیقت و درستی هست

بعدش بر اساس این اصل... ذهن خودت رو آزاد میذاری و مسائل رو حول محور این اصل تحلیل می‌کنی

چجور شد؟

هم روشنفکر باشیم هم اصولگرا؟

دوباره که کار پیچیده شد...

خوب خدا رو شکر، خدا اینجا اومده به کمکمون!

خدا  میفرمایند که رضایت من رو مبنا و اساس قرار بده و همه زندگی رو حول محور اون بچین ولی خودت رو درگیر مسائل دنیا و جزئیات نکن

کلاً زندگیت هر لحظه به این بگذره که الان چه کاری درسته؟ الان کدوم کار مورد رضایت خداست؟ کار نداری این کار چیه! مهم اینه که این کار آیا با مبانی خدا سازگاری داره یا نه؟

دقت کردی؟ در کنار این که مسئله رو خیلی ساده کردیم و در رضایت خدا و توحید خلاصه کردیم اما باعث نمیشه که تنگ نظر باشیم و بگیم فقط یک کار درسته...